نگاه تو

ساخت وبلاگ
کسی بایـد که لـرزانـد تـن شبکسی باید که کم سازد غم و تبکسی باید که کوبد درب دل رابـیارامد وجـود مـشتـعـل راکسی باید که بر لب جرعه ریزدکسی کز شادی اش غم ها بخیزدکسی باید سـراغـی از تو جویدکسی باید که هرشب قصه گویدکسی باید که شعری تازه خواندچـو دل را داده ای با دل بـماندکسی باید که در طوفان شود نوحرهایی بخشدت از رنج و اندوهکسی باید که شمعی بر فروزداگر دل سوختی ، او هم بسوزد + نوشته شده توسط علی در شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 18:32 | نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 21:37

باغ انگـور و انار و باغ سـیـب

دل نخواهد جز گل رویش نصیب

هر چه بلبل هر چه قمری عندلیب

دل ندارد بی حـضـور او شکـیب

+ نوشته شده توسط علی در یکشنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 23:7 |

نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 21:37

زندگی را نه چنیـن دان که گهی گـندم و گاهی غـم دنیا بخـوریمفصل چیدن که رسد ، همه ی دشت و دمن ، حاصل دنیا با ماستتو در ایـن نیک بیندیش ، خدا را چه هدف بود که در خـلـقت مابا دو لب ، گفتن و خـندیدن و بوسیدن و آواز و تـرنـّم برخاست + نوشته شده توسط علی در دوشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 13:39 | نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 21:37

گـر عسل گـویم لبش ، کم گفته ام

این نظر در وصف او انصاف نیست

باغبانان در گلستان هم گواهی می دهند

هیچ کندویی در این اطراف نیست

+ نوشته شده توسط علی در دوشنبه سوم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 12:32 |

نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 85 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 17:48

سفر بی همسفر هرگز روا نیستچرا کین راه سنگی بی بلا نیستفراوان زخم و رنج و درد داردبه دست هر مسافر هم دوا نیستطبیبی باید آگاه اندرین راهکه جز بر درد تو او مبتلا نیست + نوشته شده توسط علی در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 14:49 | نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 62 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 17:48

آنچه بر دل لرزه اندازد نگاه مست اوست

آنچه بر تن ناز می تازد نسیم دست اوست

او چو می رقصد به طنازی در امواج خیال

آنچه بر لب می رسد گرمای ناز شست اوست

+ نوشته شده توسط علی در پنجشنبه ششم بهمن ۱۴۰۱ و ساعت 15:23 |

نگاه تو...
ما را در سایت نگاه تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barbalenaseem بازدید : 77 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 17:48